English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3928 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
fluctuability U امادگی برای بالاوپایین رفتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
haemophillia U امادگی بخون رفتن زیاد
distensibility U امادگی برای بادکردن
ingenuity U امادگی برای اختراع
accessibility U امادگی برای پذیرایی
readiness to report U امادگی برای پاسخ دادن
opposability U امادگی برای روبرو گذاشتن
reagency U امادگی برای واکنش یا معرفی
removability U ناپایداری امادگی برای برداشته شدن
communicativeness U امادگی برای رساندن خبر پرگویی
inerrability U معصومیت عدم امادگی برای خطاکردن
mission ready U اعلام امادگی هواپیما برای پرواز
inseparability U عدم امادگی برای جدا شدن
insuperability U عدم امادگی برای از میان برداشتن
irresponsiveness U عدم امادگی برای پاسخ دادن
ready solubility in water U امادگی برای زودحل شدن دراب
impressionability U امادگی برای تحت تاثیر قرارگرفتن
operating level U سطح امادگی برای فعالیت سطح قابلیت برای کار
vitrescence U امادگی برای تبدیل به شیشه خاصیت شیشهای
impulsiveness U امادگی برای کار کردن یا نیروی انی
inductility U عدم امادگی برای لوله شدن اقامه
put and take fishing U انداختن ذخیره ماهی به اب برای امادگی ماهیگیری درفصل
civilian preparedness for war U اماده کردن مردم برای جنگ امادگی غیرنظامیان
condensability U قابلیت انقباض یاتکثیف-امادگی برای منقبض شدن
ground U تماس دادن چوب به زمین پشت گوی برای امادگی
ups and downs <idiom> U بالاوپایین
weight belt U کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
to look one up and down U بالاوپایین کسیرا نگاه کردن
crapaudiue door U دری که بالاوپایین ان محورگردنده دارد
contractibility U قابلیت انقباض- امادگی برای جمع شدن یاکوچک شدن
finger plate U قطعهای ازفلزیاچینی یاشیشه که بالاوپایین دسته درمیگذارندکه از
record U کلیدی در دستگاه ضبط کننده برای بیان امادگی ضبط سیگنال ها روی رسانه
bobber U کسی یا چیزی که متصل بالاوپایین رود یا داخل وخارج شود
readiness condition U وضعیت امادگی رزمی وضعیت امادگی یکان شرایط اماده باش یکان
flying status U وضعیت پرواز از نظر جسمی و روحی وضعیت امادگی خدمه برای پرواز
trip the light fantastic <idiom> U رفتن برای رقصیدن
prompt to go U اماده برای رفتن
sick call U تجمع برای رفتن به بهداری
gressorial U مناسب برای راه رفتن
to stretch one's legs U برای ورزش راه رفتن
to come towards U به طرف کسی رفتن برای برخورد
sand shoes U یکجور گیوه برای رفتن در شن زار
to approach U به طرف کسی رفتن برای برخورد
to come to meet U به طرف کسی رفتن برای برخورد
turn out <idiom> U رفتن برای دیدن یا انجام کاری
to be coming up to meet U به طرف کسی رفتن برای برخورد
shop around <idiom> U به مغازههای مختلفی برای خریدچیزی رفتن
to step out U برای مدت کوتاهی بیرون رفتن
asynchronous computer U نوعی از کامپیوتر که در ان هر عمل در نتیجه سیگنالی که از تکمیل عمل قبلی حاصل میشود و یا در اثر اعلام امادگی وسیله لازم برای عمل بعدی اغاز میشود کامپیوترناهمگام
Where do I change for ... ? برای رفتن به ... کجا باید عوض کنم؟
shore leave U مرخصی ملوانان وافسران برای رفتن بخشکی
to be after somebody U پی [دنبال] کسی رفتن [برای کیفری مجازاتی]
hypnotizable U اماده برای خواب رفتن بوسائل مصنوعی
to ride on the bus U سوار اتوبوس شدن [برای رفتن به جایی]
to go clubbing U به باشگاه [های] شب رفتن [برای رقص و غیره]
to go away U ترک کردن برای رفتن و آوردن چیزی
to go to U ترک کردن برای رفتن و آوردن چیزی
clearance diving U شیرجه رفتن برای پاک کردن مین شیرجه برای مین روبی
to go catting [to look for sexual partners] <idiom> U رفتن برای دختر بلند کردن [اصطلاح روزمره]
coach dog U یکجورسگ که برای رفتن دنبال درشکه تربیت میکنند
Where do I change for ... ? برای رفتن به ... کجا باید مترو را عوض کنم؟
defense readiness condition U وضعیت امادگی رزمی ارتش وضعیت امادگی رزمی دفاعی
Which bus do I take for the opera? U برای رفتن به اپرا کدام اتوبوس را باید سوار شوم؟
zone ride U کنار رفتن بعضی از بازیگران حریف برای دفاع از یک منطقه
pace lap U دور پیست را باهم رفتن برای گرم کردن ماشین در اغازمسابقه
Which bus do I take to Victoria Station? U کدام اتوبوس را برای رفتن به ایستگاه ویکتوریا باید سوار شوم؟
air defense readiness U وضعیت امادگی پدافند هوایی امادگی پدافند هوایی
bail out U کنار رفتن توپ زن از محل ایستادن برای حفافت ازضربه توپ
pussyfoot U دزدکی راه رفتن اهسته ودزدکی کاری کردن طفره رفتن
goose step U رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
covers U امادگی
preparation U امادگی
proneness U امادگی
forms U امادگی
formed U امادگی
preparedness U امادگی
susceptibility U امادگی
cover U امادگی
tautness U امادگی
coverings U امادگی
form U امادگی
conditioning U امادگی
preparations U امادگی
kelter U امادگی
kelter or kilter U امادگی
readiness U امادگی
qualification U امادگی
penchant U امادگی
predispostion U امادگی
disposition U امادگی
medical fitness U امادگی پزشکی
combat readiness U امادگی رزمی
law of readiness U قانون امادگی
condition of readiness U شرایط امادگی
availability U زمان امادگی
vigilance U امادگی چالاکی
insusceptibility U عدم امادگی
peripheral U دوره امادگی
preparatory interval U دوره امادگی
physical fitness U امادگی جسمانی
liability to disease U تعهد امادگی
unreadiness U عدم امادگی
indisposedness U عدم امادگی
training camp U اردوی امادگی
third degree of readiness U امادگی درجه سه
second degree of readiness U امادگی درجه دو
reading readiness U امادگی خواندن
half way houses U خانههای امادگی
operational readiness U امادگی عملیاتی
indisposition U عدم امادگی
erg U 2- امادگی ذاتی
readiness U امادگی رزمی
hottest U امادگی کامل
hot U امادگی کامل
hotter U امادگی کامل
indispositions U عدم امادگی
preparatory school U اموزشگاه امادگی
reconditioning U تجدید امادگی
state of alert U وضعیت امادگی
work out U تمرین امادگی
preparatory schools U اموزشگاه امادگی
peak up U در اوج امادگی
you have no option but to go U چارهای جز رفتن ندارید کاری جز رفتن نمیتوانیدبکنید
readiness category U درجه امادگی رزمی
preparation U امادگی اماده سازی
lurch U امادگی شکست فاحش
condition code U کد وضعیت امادگی اقلام
condition of readiness U وضعیت امادگی رزمی
lurching U امادگی شکست فاحش
level of readiness U سطح امادگی رزمی
habilitation U لباس پوشاندن امادگی
physical fitness U امادگی عمومی جسمانی
operational performance category U طبقه امادگی عملیاتی
readiness U اماده باش امادگی
preparations U امادگی اماده سازی
readiness category U نوع امادگی رزمی
lurched U امادگی شکست فاحش
peripheral course U دوره امادگی نظامی
operational performance category U امادگی عملیاتی از طبقه
school readiness U امادگی ورود به مدرسه
combat ready U دارای امادگی رزمی
fourth degree of readiness U امادگی درجه چهار
data set ready U امادگی مجموعه داده ها
lurches U امادگی شکست فاحش
data terminal ready U امادگی ترمینال داده
flyable dud U بدون امادگی رزمی
materiel readiness U امادگی رزمی وسایل
teachability U امادگی جهت یاد گرفتن
sight-reads U بدون امادگی قبلی اجراکردن
sight-reading U بدون امادگی قبلی اجراکردن
sight read U بدون امادگی قبلی اجراکردن
sight-read U بدون امادگی قبلی اجراکردن
flight readiness firing U ازمایش سریع امادگی پرتاب موشک
materiel readiness U میزان امادگی جنگ افزارها وتجهیزات
army ready material program U برنامه بهبود امادگی رزمی اماد
snug down U امادگی قبل از ورود به دریای طوفانی
dtr U Ready Terminal Data امادگی ترمینال داده
road test U ازمایش امادگی وسائط نقلیه برات مسافرت
war footing U حالت اماده باش در ارتش امادگی رزمی
plea of tender U اعلام امادگی خوانده به ادای دین خواهان در دادگاه
mouch U راه رفتن دولادولاراه رفتن
kiosks U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
trotted U یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trot U یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotting U یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trots U یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
badminton U بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
availability factor U ضریب امادگی عملیاتی هواپیماها یا ناوها ضریب قابلیت استفاده
availability U میزان در دسترس بودن میزان امادگی زمان تعمیرناو
serviceability criteria U وضعیت امادگی تجهیزات وضعیت قابلیت استفاده ازوسایل
parades U سان رفتن رژه رفتن محل سان
parading U سان رفتن رژه رفتن محل سان
parade U سان رفتن رژه رفتن محل سان
paraded U سان رفتن رژه رفتن محل سان
flight test U ازمایش پرواز یا ازمایش امادگی پرتاب موشک
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code U زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
plug compatible U دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
microsoft U بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
drives U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drive U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
unit categories U انواع مختلف یکانها یا انواع طبقات یکانها از نظر استعدادو سازمان و امادگی رزمی
service test U ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
strategy U طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategies U طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
IrDA U روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
infra red link U روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
c U استفاده از کامپیوتر برای کمک به دانش آموزان برای یادگیری یک موضوع
Ackerman's function U تابع بازگشتی برای بررسی توانایی کامپیوتر برای اجرای بازگشت
recalled U برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
recalls U برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
narratives U یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
recall U برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
narrative U یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
no show U مسافری که جا برای خودمحفوظ کرده ولی برای سفرحاضر نمیشود
bins U محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
teacloth U رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
permanent U آنچه برای مدت طولانی یا برای همیشه باقی بماند
bin U محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
revenue tax U مالیاتی که برای افزایش درامد کشور است نه برای تاثیردربازرگانی
teacloths U رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1لطفا بیاین دنبالمون
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com